منوچهر هادی و یکتا ناصر در دادسرای جنایی
شب سال نو بود که یکتا ناصر، بازیگر سینما و تلویزیون، ویدیویی با ظاهری آشفته از خود منتشر کرد و مدعی شد که دخترش توسط منوچهر هادی، همسر سابق خود دزدیده شده است این دو روز پیش به دادسرا رفتند و اختلافات خود را حل و فصل کردند.
قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران در فضای مجازی نوشت: امروز این دو هنرمند عزیز ( یکتا ناصر و منوچهر هادی زوج سابق) با حضور در دادسرای جنایی مشکل ایجاد شده در خصوص فرزند مشترک خود را حل و فصل نمودند و با صحبتهایی که با آنان شد به توافقی دست یافتند تا تلاش بیشتری جهت آرامش و پیشرفت فرزند مشترک خود سوفیا نمایند. پست های اینستاگرام جنجالی اخیر را پاک کردند و آرامش را به خود و فرزند مشترک بازگرداندند اما باید از منظر جرم شناسی به حداقل دو موضوع دقت کرد:
۱- گابریل تارد جرم شناس، جامعه شناس و روانشناس فرانسوی (۱۹۰۴-۱۸۴۳ میلادی) در نظریه مشهور خود به مساله تقلید پرداخته است و قوانین تقلید را تبیین نموده است. اگر با گذشت ۱۲۰ سال از نظریه تارد هنوز آن را در جامعه خود میبینیم نشانگر این است که جامعه ما در موقعیت زمانی آقای گابریل تارد قرار گرفته است. گابریل تارد در نظریه خود به تقلید گروهی و تقلید طبقه فرودست از طبقه فرادست پرداخته است. اینکه در حال حاضر جامعه هنری که در جرم شناسی فرهنگی بر آن تاکید شده است، الگوساز هستند و اقشاری از جوانان این مرز و بوم الگو پذیر تردیدی نداشته باشید. اما نکته مهم در این است که اگر قشر الگو پذیر به این نتیجه برسد که قشر الگوساز او، آن چیزی که تصور میکرده است، نیست؛ دچار فروپاشی فکری میشوند و به سمت هنجار شکنی میروند. پس قشر الگو ساز باید در تمامی شوونات زندگی خود دقت لازم را داشته باشند تا الگوی درستی برای الگو پذیرها باشند.
۲-مشاوران ازدواج در زمان ازدواج به سبک زندگی افراد توجه نموده و در صورت عدم اشتراک در سبک زندگی زوجین در شرف ازدواج را از عواقب چنین ازدواجی آگاه سازند. در حال حاضر مراکز مشاوره در خیلی از موارد از مسایل روانشناسی جنایی بی اطلاع هستند و به جای پرداختن به مدالیته و لایف استایل طرفین به مسایل انگیزشی و…می پردازند. روانشناسی جنایی علم جدیدی در دنیا میباشد که در کشوری مثل آمریکا رشته و دانشکده روانشناسی جنایی ایجاد کرده اند و نقش روانشناسان جنایی در جلوگیری از خشونت خانگی و از هم پاشیدگی خانواده، نقشی بی بدیل است و این در حالی است که در کشور ما صرفا در مقطع کارشناسی ارشد یک درس اختیاری تحت عنوان روانشناسی جنایی تدریس میشود که آن هم فقط در حد دیوارهای دانشگاه است. شایسته است که به این رشته نوپا از جرم شناسی توجه بیشتری شود و حداقل در موضوع ازدواج و جلوگیری از خشونت خانگی و از هم فروپاشی خانوادهها نقش آفرینی کنند که در غیر این صورت تمامی تلاشها مراکز روانشناسی بی نتیجه خواهد بود. یک روانشناس باید به مسائل مدالیته و سبک زندگی زوجین در شرف ازدواج آگاه باشد.