در این مقاله از سایت سوربان مجموعه ای از اسمهای دخترانه عربی زیبا و شیک به همراه معنی آن ها را برای شما عزیزان جمع آوری کرده ایم. اگر شما هم به دنبال یک اسم دخترانه عربی خاص و زیبا برای فرزند خود هستید در این مطلب با ما همراه باشید امیدواریم این مطلب مورد پسند شما قرار گیرد.
اسام های دخترانه عربی زیبا و جدید به همراه معنی
مَحیا : (عربی) حیات، زندگی.
هانیه : (عربی) شادمان، خوشبخت.
حانيه : (عربی) مهربان، دلسوز.
فاطمه: (عربی) (مؤنث فاطم) :
زنی که بچهی دوساله را از شیر گرفته؛(اَعلام) 1) دختر پیامبر اسلام(ص) ملقب به زهرا(س). [پیامبر اسلام(ص) فرمود: فاطمه حوریهای است آدمی زاد، حیض نبیند و چون دیگر زنان آلوده نگردد و اینکه خداوند او را فاطمه خوانده بدین جهت بُوَد که او و دوستانش را از آتش دوزخ بازداشته است. (کنز حدیث 34237)]؛ 2) فاطمهی کلابیه (= ام البنین) [قرن اول هجری] همسر حضرت علی(ع) و مادر حضرت عباس(ع).
سودا (عربی ) : 1- (به مجاز) فكر، خيال، شور و شوق؛ 2- (در قديم) (به مجاز) علاقهی شديد به كسی يا چيزی، عشق.
اَعظم : (عربی) 1- بزرگ، بزرگتر، بزرگترین، بزرگوار، بزرگوارتر؛ 2- از صفات خدوند.
نِسا : (عربی، نساء)؛ 1- (در قدیم) زنان؛ 2- (اَعلام)
1) سورهی چهارم از قرآن کریم، دارای صدو هفتاد و شش آیه
2) شهر باستانی، در نزدیکی شهر کنونی عشق آباد در ترکمنستان.
اسم مليسا به عربی: (عربي) 1- زماني بين مغرب و نماز عشا؛ 2- ماه صَفر؛ 3- ماهي بين آخر گرما و زمستان.
رویا: (رُ) [ ع . رؤیا ] (اِ.) آن چه انسان در خواب بیند.
معنی : رؤیا، مجموعه ای از تصاویر، افکار، و احساسات که در حالت خواب بطور غیرارادی از ذهن می گذرد ، آنچه واقعیت ندارد و فقط در عالم خیال می یابد.
هیما : بانوی عاشق ، مرکب از هیم(عربی به معنای عاشق و شیفته ) + الف تانیث فارسی
معنی هیما در لغت نامه دهخدا : هیما. [ هََ] (ع ص ) بیابان بی آب . (دهار). رجوع به هیماء شود.
آصفه : (عربی ـ فارسی) (آصف + ه (پسوند نسبت))، منسوب به آصف، ه آصف.
الیا : (یونانی) 1- گل خطمی صحرایی؛ 2- (در عربی) شحمالمرج.
حَسِیبا : (عربی ـ فارسی) (حَسِیب = پاک نژاد، پاکزاد، اصیل + ا (پسوند نسبت))، دارای اصل و نسب، پاک نژاد، پاکزاد و اصیل.
حَسيبه : (عربي) دارندهي نام و شرف و بزرگي، زنِ شريف در اصل و نسب.
رضوانه : (عربی ـ فارسی) (رضوان + ه (پسوند نسبت)) 1- منسوب به رضوان؛ 2- بهشتی؛ 3- (به مجاز) زیبارو.
رانیا : (عربی) 1- بیننده؛ 2- (اعلام) نام جایی در هندوستان.
رافعه : (عربی) (مؤنث رافع) 1- رفع کننده؛ 2- از میان برنده و نابود کننده؛ 3- دادخواه و شاکی؛ 4- برپا دارنده، بلند کننده؛ 5- آورنده و رساننده.
زینا : (عربی) نام دختر نوح نبی (ع)
صحرا : (عربی، صحراء) 1- (در جغرافیا) بیابان؛ 2- محلی خارج از منطقه ی مسکونی، که دارای پوشش گیاهی است؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) میدان جنگ؛ 4- (اَعلام) (= صحرای آفریقا) وسیعترین بیابان دنیا در شمال آفریقا، که از غرب به شمال، از اقیانوس اطلس تا دریای سرخ و از شمال به جنوب، از رشته کوه های اطلس و دریای مدیترانه تا ناحیه های نزدیک رود نیجر و دریاچه ی چاد امتداد دارد.
طَيبه : (عربي) (مؤنث طيب)، ي طيب.
طَهورا : (عربي) 1- از واژههاي قرآني (و انزلنا من السماء ماء طهورا) به معني پاك كننده، تطهير كننده؛ 2- (به مجاز) پاك و پاكيزه.
طوعه : (عربي) 1- اطاعت، فرمانبري؛ 2- (اَعلام) نام زني كه مسلم ابن عقيل به خانه او پناه برد.
فخری : (عربی ـ فارسی) (فخر + ی (پسوند نسبت))، منسوب به فخر، فخر.
معنی نام فخریه : (عربی) (فخر + ايّه (پسوند نسبت))، منسوب به فخر، فخر.
كلثوم : (عربی) 1- پرگوشت رخسار بیترشرویی، دارای گونه و چهرهی پر گوشت؛ 2- (به مجاز) زیبا چهره؛ 3- (اَعلام) ام كلثوم نام دختر پیامبر اسلام (ص).
نام اُمكلثوم به چه معناست : (عربی) 1- شیر ماده؛ 2- (اَعلام) 1) سومین دختر پیامبر اسلام(ص) [سال 9 هجری] و همسر عثمان خلیفه؛ 2) نام زینب صغری(س) دختر علی ابن ابیطالب(ع)؛ 3) نام دختر امام حسین(ع).
ليلا : (عربی) (مؤنث الیل) 1- درازترین و تارترین شب [صفتی برای زنان به لحاظ گیسوان آنها]؛ 2- سرخوشی از می؛ 3- (اَعلام) دختر حطیم از زنان پیامبر اسلام.
لیلی: (عربی) (= لیلا)
نجما : (عربی ـ فارسی) (نجم = نام سوره ی پنجاه و سوم از قرآن کریم، ستاره + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نجم؛ 2- (به مجاز) زیبا و درخشان مثل ستاره.
ياسمن زهرا : (فارسی ـ عربی) از نام های مرکب، یاسمن و زهرا.
طنین : (عربي) 1- انعكاس صوت، پژواك؛ 2- حالتي از صدا كه داراي تأثير و نفوذ باشد؛ 3- خوش آهنگي.
فریال : (عربي) 1- زیباروی؛ 2- خوش صدا؛ 3- نام پرنده ای.
طَناز : (عربي) 1- ويژگي زن يا دختري كه ظاهري زيبا و حركات و رفتاري دلنشين و همراه با ناز و عشوه دارد؛ 2-(به مجاز) بسيار زيبا، دلنشين و فريبنده؛ 3- (در قديم) آن كه به كنايه و از روي طنز و ريشخند سخن ميگويد، طنز گو و ايرادگير.
طاهره : (عربي) 1- (مؤنث طاهر)، زن پاك از پليدي و عيوب. + ( طاهر. 1- ، 2- و3- ؛ 2-(اَعلام) لقب حضرت فاطمه(س).
صائمه : (عربي) (مؤنث صائم) (در قديم) آنكه روزه ميگيرد، روزهگير، روزهدار.
ساره : (عبري) (= سارا، ساراي)؛ 1- اميرهي من؛ 2- (اَعلام) زوجهي ابراهيم خليل(ع) که به روایت تورات در 90 سالگی اسحاق را به دنیا آورد و در 127 سالگی درگذشت؛ 3- (در هندي) شاره يا نوعي لباس محليِ زنان هند و پاكستان كه به صورت پارچهاي سبك و بلند است و يك سر آن را به دور كمر ميپيچند و سر ديگر آن را بر روي شانه يا سر مياندازند، پرده.
خَضرا : (عربي) (مؤنث اخضر) 1- به معني سبز، كبود، نيلگون، و آبي و سبز؛ 2- سبزهزار، چمن زار.
خزال : (عربی) با ناز راه رونده، کسی که با ناز راه میرود.
خديجه : (عربي) 1- مولودِ پيش از اتمام ماههاي بارداري، ولادت قبل از موعِد؛ 2- (اَعلام) 1) نام همسر پيامبر اسلام(ص) و مادر حضرت فاطمه(س)؛ 2) نام دختر علي ابن ابيطالب(ع).
آتنا : 1- (عربي) از واژههاي قرآني در سوره بقره، آلعمران و كهف به معناي عطا كن به ما، ببخش به ما؛ 2- (اَعلام) (در يونان باستان) آتنا رب النوع يوناني مظهر انديشه، هنرها، دانشها و صنعت، دختر زئوس و الههاي است كه اسم خود را به شهر «آتن» داده.
اَسما : (عربي) 1- نامها، اسامي؛ 2- معارف، حقايق؛ 3- (در تفسير قرآن) و (در تصوف) به معناي معارف، حقايق و علوم آمده است؛ 3- (اَعلام) 1) نام همسر پیامبر اسلام(ص)؛ 2) نام دختر امام موسي كاظم(ع)؛ 3) نام همسر حضرت علي(ع).
ثَمين : (عربي) گرانبها، قيمتي، گران.
صوفيا : (عربي ـ فارسي) (صوفي + ا (پسوند نسبت))، منسوب به صوفي، ( صوفي.
سُها : (عربي) (اَعلام) (در نجوم) ستارهي كم نوري در كنار ستارهي عناق در صورت فلكي دُب اكبر كه در قديم قوّت چشم و دوربيني آن را با اين ستاره امتحان ميكردند.
ريحانه : (عربي) 1- (= ريحان)، ( ريحان؛ 2- (اَعلام) نام مادر امام رضا (ع).